شتاب ۲

ساخت وبلاگ
وقتی میگم دارم با شتاب زیادی پیش میرم... در واقع خودم کاری نمیکنم. آدم های دور و برم با شتاب زیادی دارن منو پیش میبرن. دیروز یکی از استادهام منو به گروه بازنویسی و بازآفرینی مرکز مطالعات کودک دعوت کرد. به عنوان یه عضو. دیگه دارم میترکم. واقعاً نمیتونم. نمیتونم. نمیتونم! مگه چند ماهه که اومدم؟ دلم میخواست یه خرده برای دل خودم خوش باشم! کار خودنمایانه ای هم نکردم که بیان سراغم! بودن بین آدم ها رو دوست دارم ولی بودن توی این همه برنامه ی جورواجور خسته م میکنه! اینجوری نمیتونم!!! الان حتی هنوز نمیدونم چجوری با استادی که بهم احترام میذاره و مسخره م نمیکنه حرف بزنم!!! پایان نامه؟ مقاله؟ پروژه؟ مرکز مطالعات؟ کافه داستان؟ انقدر فکرم درگیره که نمیتونم بشینم یه کتاب بخونم... نمیدونم اگه مشکل از مهارت نه گفتنه، به چی باید بگم نه؟ یعنی ازم سوالی میشه که بگم نه...؟ غیر از دیروز که دعوتم کردن به مرکز مطالعات همه ی چیزای دیگه خود به خود دارن اتفاق میفتن. من... خیلی وسواسی و ایده آل گرام واسه همین... یا شاید نباید نق بزنم... این چیزیه که منتظرش بودم ولی همه چی خیلی سریع داره پیش میره... "نمیتونم" کلمه ی خوبی نیست. ولی انگار آدم ها منو خیلی بیشتر از چیزی که واقعاً هستم میبینن... چرا دارم کم میارم؟ میدونم... چون خودمو میشناسم و... الان فقط دلم میخواد یه کتاب خوب بخونم...

وبلاگ طلسم شده ی من...
ما را در سایت وبلاگ طلسم شده ی من دنبال می کنید

برچسب : شتاب ۲۰۶,شتاب ۲۰۶ تیپ ۵,شتاب ۲۰۶ تیپ ۲, نویسنده : likaa بازدید : 193 تاريخ : شنبه 4 دی 1395 ساعت: 21:04