تازگیا فهمیدم یه ژانری داریم به اسم رمان پسرونه. رمان "کودک" پسرونه. اینجوریه که یه پسر یا یه گروه پسر کارای خفن میکنن و دنیا رو نجات میدن. یا در حالت غیرفانتزی، ماجرای گندکاریهای یه پسر و رفقاشه. اولین باره که یه ژانر روانمو پریشون کرده. چرا؟ چون همینه که هست! عمق و لایهی دوم و مفهوم عمیقتر نداره! وقتی خواستم (دوباره) کارمو با کمیکا شروع کنم یه لیست کتاب فرستادن. گفتن برو اینارو بخون. و بهله! همهی کتابای لیست همون مدلی که گفتم بودن و برای اولین بار به عمرم، تو سن 29 سالگی ژانر کودک پسرونه رو کشف کردم *face palms*
بعدم فهمیدم کل تیم کمیکا رو آقایون تشکیل دادن.
قرار گذاشته بودیم بعد از خوندن کتابا، یه طرح داستان خوب براشون بفرستم. شبیه همون کتابا. منم وقت گذاشتم و یکی از ایدههامو که خیلی دوست داشتم تبدیل به طرح کردم و... رد شد! گفتن سن مخاطبش کمه. واسه زیر هشت ساله. چرا؟ چون بزن بهادری نبود و با قوری و چایی سر و کار داشت. حس کردن بچگونهس!
خلاصه که ما رو به کار با کمیکا امیدی نیست...
در نتیجه تا اطلاع ثانوی ترجمه میکنیم. یکی از همین کتاب پسرونهها برام فرستادن. خدا رحمتم کنه...
با خودم عهد کرده بودم دیگه ترجمه نکنم (╥﹏╥)
برچسب : نویسنده : likaa بازدید : 73