گل مینا

ساخت وبلاگ

خواب دیدم یه گلدون گل بهم هدیه دادن. رنگ گل‌هاش صورتی تند بود. یه مدت بعدش دیدم دست و پاهام جوش زده. یکی از جوش‌ها رو ترکوندم. جوش نبود یه قارچ وحشتناک بود. فرض کنید جوش شکل یه نقطه‌ی سفید باشه. وقتی جوش رو میترکونید چرک توش تخلیه میشه. ولی وقتی این نقطه‌های سفید رو فشار میدادی یه قارچ کوچیک درمیومد. جوش سفید کلاهک قارچ بود و یه ساقه‌ی باریک داشت. و بلافاصله کنار قارچ اندازه‌ی یه سکه‌ی بزرگ ورم می‌کرد و تبدیل به یه تکه گوشت پف‌کرده‌ی خونالود میشد. انقدر عجیب بود که باورم نشد. یه جوش دیگه رو ترکوندم و در عرض چند ثانیه دوباره همین اتفاق افتاد. حرارت اون قسمت متورم شده وحشتناک بود. میدونستم یه ربطی به گلی که هدیه گرفتم داره ولی حتی اسمشم نمیتونستم پیدا کنم. فقط عکس‌های یه پرنده توی سرچم میومد. زنگ زدم اورژانس...

وقتی که رسیدن و حال نزارم رو دیدن اولش بهم خندیدن ولی بعد گفتن میدونن دقيقا چیه و چه اتفاقی افتاده. اسم گله، گل مینای یونانی بود که توی پرورشش از یه کود شیمیایی خاص استفاده کرده بودن. سلاح میکروبی بود. اما نمیدونستم چجوری دست من رسیده بود یا اصلا کی بهم هدیه داده بودش. منو با خودشون بردن.

جایی که باهاش تماس گرفته بودم اورژانس معمولی نبود. یعنی با 115 تماس نگرفته بودم. یه جور جای odd job بود که کارهای غیرمعمول رو قبول می‌کرد و از شانس من وقتی بهشون زنگ زدم فهمیدن مشکلم چیه. اورژانس معمولی نمیفهمید مشکلم چیه. منو برای درمان بردن به مرکزشون و رفتن داروها رو آماده کنن. توی همون مدت کسای دیگه که اونجا بودن و کارشون خیلی ربطی به پزشکی نداشت سعی کردن سرمو گرم کنن و یه کاری کنن که به اون قارچ‌های وحشتناک فکر نکنم. دفترشون سبز کله غازی و سفید بود. رنگ غیر معمولی بود. جای غیر معمولی بود و معماری غیر معمولی داشت. ولی آدما خیلی مهربون بودن. ازم پرسیدن چیکارا می‌کنم و چیا دوست دارم. هرچی که میگفتم، تو فکر فرو میرفتن و در نهایت گفتن چقدر شبیه ....... هستی. اسمی که آوردن رو می‌شناختم. اون لحظه اونجا نبود. اما هنوزم باورم نمیشه بعد مدت‌ها اسمش رو شنیدم.

یه خرده بعدش بیدار شدم. گاهی مغز آدم کارهای عجیبی میکنه. هرچی که لابه‌لای عصب‌هاشه رو میریزه وسط و هم میزنه... از توش یه خواب بیرون میکشه. خوابه رو به خوردت میده و تا مدت‌ها دیگه خبری نیست. گل مینا... گل قشنگی بود. نمیدونم اگه توی بیداری ببینمش بهش دست میزنم یا نه.


وبلاگ طلسم شده ی من...
ما را در سایت وبلاگ طلسم شده ی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : likaa بازدید : 83 تاريخ : دوشنبه 2 آبان 1401 ساعت: 18:50