اتصالی

ساخت وبلاگ
فکر میکنم سیم پیچی مغزم خیلی ناجور اتصالی کرده. اصلاً اعصاب ندارم. فکر میکردم توی دانشگاه خوب همکلاسی های خوب خفن داشته باشم ولی افتضاحن. کم کم دارم فکر میکنم مغز خر خورده بودم که پامو تو رشته ی ادبیات گذاشتم. از روزی که تغییر رشته دادم و اومدم سوم انسانی هنوز یه نفر آدم درست و حسابی ندیدم. حتی یکی!!! البته دوستم الناز دختر خیلی خوبیه ولی منظورم از نظر درسی و کتاب خوندن و این چیزاس. من با زندگیم چیکار کردم؟

قبلاً فکر میکردم آدم هایی که فکر میکنن ادبیاتی ها تنبل هستن خیلی آدم های احمقی هستن. ولی احمق منم. چند نفر واقعاً ادبیاتی هستن؟ منم اگه از بیرون به قضیه نگاه کنم همینو میگم. اصلاً الانم دارم همینو میگم. استادها عالین. دانشگاه عالیه. ولی نمیتونم همکلاسی هامو تحمل کنم. خیلی رو اعصابه که یه کتابخونه ی تخصصی ادبیات کودک پیدا کنی که تمااااااااااااام آثار عالی کودک و نوجوان توش باشن و بتونی شیش تا کتاب امانت بگیری و از هزارتا امکانات استفاده کنی اونوقت وقتی خوشحال میشی عین احمق ها نگات میکنن. و میگن هزینه ی عضویتش زیاده. برای یکسال استفاده از کتابخانه ی تخصصی پژوهش های ادبیات کودک که هرکدوم از کتابای نوجوانش بیشتر از 30 هزارتومنه و سالن مطالعه و اینترنت رایگان داره و هر بار شش تا کتاب میتونن امانت ببرن 20 تومن هزینه ی عضویت زیاده. من از دانشجوهای کارشناسی رتبه ی 20 هزار دانشگاه شهرکرد انتظاری ندارم ولی یکی که رتبه ی 200 کارشناسی ارشده اومده دانشگاه چیکار کنه؟

 

با تشکر

وبلاگ طلسم شده ی من...
ما را در سایت وبلاگ طلسم شده ی من دنبال می کنید

برچسب : اتصالی برق به انگلیسی,اتصالی برق,اتصالی در اصطلاح برق,اتصالی شارژر لپ تاپ,اتصالی به انگلیسی,اتصالی ضبط ماشین,اتصالی در ماشین لباسشویی,اتصالی,اتصالی دزدگیر,اتصالی راهنمای پراید, نویسنده : likaa بازدید : 213 تاريخ : يکشنبه 4 مهر 1395 ساعت: 10:45