بازگشت

ساخت وبلاگ
روی کاغذ نوشتن حس بهتری داره. یادم رفته بود. از سال ۸۷ که وبلاگم رو درست کردم همیشه همینجا نوشتم و دیگه سراغ کاغذ نرفتم. غیر از چند مورد خاص که توی یه دفتر خاص یادداشت میکردم تمام خاطراتم و افکارم و زندگیم همینجا بوده. دو سال پیش شروع کردم به نامه انگلیسی نوشتن ولی اونم موردی بود. بین نامه ها خیلی فاصله میفتاد و کلاً خاطره نبودن. نامه بودن. حالا بعد از حدود ده سال دوباره دارم خاطره مینویسم. روی کاغذ. برای خودم. برای خودم... این برای خودم خیلی عجیبه. عجیب تر از روی کاغذ بودنش. چون سالهاست با خودم بی رودرواسی حرف نزدم. نامه که معلومه چجوریه و اصلاً خطاب به یه نفر دیگه س، وبلاگ هم مخاطب و خواننده داره. خاطره نویسی عجیبه. آدم... برای خودش؟ یادم رفته بود که میشه توی تنهایی و بی مخاطبی هم وجود داشت. چیزارو تنهایی فهمید و تنهایی حس کرد. میشه بی ملاحظه بود و تعارف نداشت!! دلم برای خودم تنگ شده. باید برم سراغش ببینم چی میگه. انقدر برای خودش وجود نداشته و مقید به بقیه بوده که فراموش کرده... برگشتم به یه دوره ای که دلم میخواست فراموشش کنم. ولی الان دوستش دارم.

دنیا دنیای ارتباطاته. آدما زیادی همدیگه رو میشناسن و زیادی درباره ی هم میدونن. آدما زیادی همه جا هستن و عرض اندام میکنن. همه به همدیگه نگاه میکنن. همه باهم و چسبیده به هم وجود دارن. چجوری میشه یه آدم برگرده به برای خودش بودن و خودشو درک کردن؟

نصف شبه... شب بخیر.

وبلاگ طلسم شده ی من...
ما را در سایت وبلاگ طلسم شده ی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : likaa بازدید : 175 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 15:52