وبلاگ طلسم شده ی من

متن مرتبط با «گزارش یک جشن» در سایت وبلاگ طلسم شده ی من نوشته شده است

اون یک هفته

  • الان شیش هفت ساله منتظر اون یه هفته م. اون یه هفته ای که سرم خلوته و کاری ندارم. اون یه هفته ای که شیش تا پروژه همزمان دستم نیست. دارم یکی یکی از همه جا میکشم کنار که فقط پایان نامه م بمونه. مرکز مطالعات کودک، کانون نخبگان، انتشارات... دلم یه نفس عمیق میخواد., ...ادامه مطلب

  • وقتی دیقه نود کارتو آماده میکنی و بجای نوشتن جواب فلسفه می بافی :))

  • "آن چه ما را به شناخت می رساند، تصوری است از صور بیرونی که در ذهن ما نقش می بندد. این امر در مورد اشیاء، اشکال و موجودات فیزیکی دنیای بیرون صدق می کند. وجود فیزیکی اشیاء و موجودات به ما امکان برقراری ارتباط و استفاده از حواس پنجگانه را می دهد و در کنار شناخت حاصل از حواس، زبان برای نام گذاری و متمایز کردن اجزای دنیای بیرون به ما یاری می رساند. اما جهان از چیزی بیش از موجودات، اشیاء و طبیعت ساخته ش,وقتی,دیقه,کارتو,آماده,میکنی,بجای,نوشتن,جواب,فلسفه,بافی ...ادامه مطلب

  • مردی در تاریکی

  • چهارشنبه ساعت ده تا دوازده اولین ضبط کتاب صوتیم رو انجام میدم. مردی در تاریکی، پل استر. برای بخش نابینایان کتابخونه ی رئیسی. هفته ی پیش به پیشنهاد استادم یه سر زدم و تست  صدا ازم گرفتن و بهم پیشنهاد همکاری دادن. داوطلبانه و بی دستمزده ولی خیلی لذت بخشه. از اونجایی که هنوووووز نمیتونم ورزش کنم و لپ ت, ...ادامه مطلب

  • همچنان بیکاری

  • آدم وقتی مشکل تمرکز داشته باشه، دنبال دفترچه یادداشت میگرده بعد چشمش میفته به دفتر نقاشیش بعد ورقش میزنه بعد مدادشو برمیداره شروع میکنه به کشیدن بعد یه ساعت که گذشت یادش میفته دنبال دفترچه یادداشت میگشته که خیر سرش درس بخونه. انقدر تو بحر کشیدن بودم که یادم رفت دمنوش گذاشتم روی گاز بعد هم که برداشتم آوردمش پام بهش خورد ریخت! خیلی وقت بود چیزی نکشیده بودم (آخریش اون مانکنه بود). این یکی شکل کاراکتر بازی های نقش آفرینی شده. , ...ادامه مطلب

  • سوابق یک فعال ادبی

  • دیروز قبل از کافه داستان رفتم طبقه ی بالای مسجد. با کسی حرف زدم که الان فهمیدم نویسنده س... که اونش مهم نیست! بهم گفت پنجشنبه کارگاه داستان دارن و یه خانومی میاد و کارگاه داستان نویسی برگزار میکنه. امروز، یعنی همین الان، رفتم اسم خانومه رو سرچ کردم و سوابقش رو پیدا کردم. اندازه ی یه صفحه ی A4 بود. از مدرکش و پایان نامه ش شروع میشد و میرسید به مقاله ها و داوری ها. ولی بعد کم کم یه چیزایی نوشته بود که نمیتونستم جلوی خنده م رو بگیرم. از بعد از داوری ها عطسه هم کرده بود نوشته بودن! نقد فلان، بررسی فلان، دوباره نقد فلان، بعد اینا حتی مقاله هم نبودن! خدا خیرش بده. کل, ...ادامه مطلب

  • گزارش

  • دو نفر انصراف دادن و شدیم 8 نفر. دوباره واسه کلاسا برگشتیم دفتر استاد. وقتی 10 نفر بودیم توی دفتر استاد جامون نمیشد و مجبور بودیم بریم سالن. خیلی جالبه که بچه های ارشد و دکتری در به درن. شیشم آبان آزمون معافی زبان داریم. دانشجوهای ارشد باید 4 واحد معافی زبان پاس کنن تا بهشون اجازه ی دفاع بدن. نمره هم نداره فقط قبولیش مهمه. میتونیم دو بار آزمون بدیم و اگه بعد از دو بار قبول نشدیم باید چهار واحد زبان ویژه بگیریم و سر کلاس بشینیم. تا الان همه ی کلاسا خوب بودن و فقط یکی از کلاس هاست که وسطش چرت میزنم. هرچی نوک اتود رو توی انگشتم فرو کنم بازم خوابم میگیره. استاد هم,گزارشگر,گزارش,گزارش یک جشن,گزارش به پلیس فتا,گزارش ورزشی,گزارش کارآموزی,گزارشگر فوتبال,گزارشگران بدون مرز,گزارش نویسی ...ادامه مطلب

  • بیکاری

  • میتونم تمام کارهای یه هفته م رو توی یه روز انجام بدم :| نمیدونستم ارشد دوره ی بخور و بخوابه! از اول زمستون کلاس زبان شروع میشه و یه خرده از بیکاری و علافی و بطالتم کم میشه. هعی... دلم میخواد فقط بگیرم بخوابم.,بیکاری,بیکاری در ایران,بیکاری جوانان,بیکاری پنهان,بیکاری و افسردگی,بیکاری جوانان در ایران,بیکاری چیست,بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی,بیکاری تحصیل کرده ها,بیکاری در کانادا ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها